مولوی و عرفان | مولوی , مولانا ,وحی پیامبر اسلام از دیدگاه دکتر سروش و نقدی بر آن (1), تفسیر , شعر

وحی پیامبر اسلام از دیدگاه دکتر سروش و نقدی بر آن (1)
تفسیر روان ابیات مثنوی، غزلیات شمس، فیه ما فیه، سخنرانی اساتید عرفان

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان مولوی و عرفان و آدرس molavipoet.com لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته. در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان پس از تایید در سایت ما قرار می‌گیرد.






کانال تلگرام صفحه اینستاگرام
تبلیغات
<-Text2->
نویسنده : ف. مرادبیک
تاریخ : شنبه 14 تير 1396
نظرات

بسم الله السلام

دکتر سروش می گوید:

وحی، الهام است. 
این همان تجربه‌ای است که شاعران و عارفان دارند؛ هر چند پیامبر این را در سطح بالاتری تجربه می‌کنند. 
در روزگار مدرن، ما وحی را با استفاده از استعاره شعر می‌فهمیم. 
چنان‌که یکی از فیلسوفان مسلمان گفته است: 
وحی بالاترین درجه شعر است. 
پیامبر درست مانند یک شاعر احساس می‌کند که نیرویی بیرونی او را در اختیار گرفته است. 
اما در واقع شخص پیامبر همه چیز است، آفریننده و تولیدکننده. 
این الهام از «نَفس پیامبر» می‌آید و نفس هر فردی الهی است. 
اما پیامبر با سایر اشخاص فرق دارد، از آن رو که او از الهی بودن این نفس آگاه شده است. 
او این وضع بالقوه را به فعلیت رسانده است. 
نفس او با خدا یکی شده است. 
این اتحاد معنوی با خدا به معنای خدا شدن پیامبر نیست و این اتحادی است که محدود به «قد و قامت خود پیامبر» است. 
این اتحاد به اندازه بشریت است، نه به اندازه خدا. 
مولوی، شاعر و عارف، این تناقض‌نما را با ابیاتی به این مضمون بیان کرده است که «اتحاد پیامبر با خدا، همچون ریختن بحر در کوزه است»
آنچه پیامبر از خدا دریافت میکند، مضمون وحی است. 
اما این مضمون را نمی‌توان به همان شکل به مردم عرضه کرد، چون بالاتر از فهم آن‌ها و حتی ورای کلمات است. 
این وحی بی ‌صورت است و وظیفه شخص پیامبر این است که به این مضمون بی صورت، صورتی ببخشد تا آن را در دسترس همگان قرار دهد.
پیامبر، باز هم مانند یک شاعر، این الهام را به زبانی که خود می‌داند، و به سبکی که خود به آن اشراف دارد، و با تصاویر و دانشی که خود در اختیار دارد، منتقل می‌کند.

 

نقد مطلب:


وَ ما عَلَّمناهُ الشِّعرَ و ما یَنبَغی لهُ اِن هُوَ اِلّا ذِکرُ وقرانُ مبین( یس۶۹)
شاید یکی از موارد و مصادیق " العلم هوالحجاب الاکبر" را بتوان در این دیدگاه اعوجاجی و افکار مشابه آن مشاهده کرد که وحی درجه ای از شعر شمرده می شود در حالی که نسبت دادن شعر به پیغمبر در قرآن چندین بار رد شده است.
البته که شاید کسی از جنبه ی دانشی و سیاهه ی اطلاعات نسبت به مسائلی آگاهی نسبی پیدا کند اما روشن است که دانستن و فهمیدن چیز دیگری است چنان که حافظ گفت:
هر که شد محرم دل در حرم یار بماند
وان که این کار ندانست در انکار بماند
اگر از پرده برون شد دل من عیب مکن
شکر ایزد که نه در پرده ی پندار بماند
البته قرآن مخاطب این بیدارباش و ذکر الهی را کسانی می داند که زنده اند و گرفتار جمود و حجاب و کفر دانش نیستند که در هر لحظه سزاوار است به خدا پناه جست.
لِیُنذِرَ مَن کانَ حَیَّاً یَحِقَّ القَولُ عَلَی الکافرین ( یس۷۰)
ما اگر چشم و دل بیدار و خداجو می خواهیم باید از او بخواهیم:
وَ مَا اختَلَفتُم فیهِ مِن شئ فَحُکمُهُ اِلَی اللهِ ذالِکُمُ اللهُ رَبّی عَلَیهِ تَوَکَّلتُ وَ اِلیهِ اُنیبُ( شوری ۱۰) 
سنایی:
هر آن کس کو گمان دارد که بر کیوان رسد تیرش
گمان وی خطا باشد اگر زاهن کمان دارد
والسلام من اتبع الهدی( طه۴۷)

 


مطالب مرتبط با این پست
دیدگاه خود را با ما به اشتراک بگذارید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:








با توجه به افزایش روز افزون منابع مجازی در مورد عرفان به ویژه درباره شاعر بزرگ ایرانی مولانا جلال الدین مشهور به مولوی و بیان مطالب غیر کارشناسی درشبکه های مجازی، برآن شدیم تا با استفاده از سخنان اساتید مطرح عرفان و مولوی شناسان با اطمینان از صحت مطالب و منابع چکیده ای از شرح حکایات مثنوی، فیه ومافیه، ابیات دیوان شمس و فایلهای سخنرانی در این خصوص و سایر عرفا را در اختیار علاقمندان قرار دهیم.
براي اطلاع از آپيدت شدن سایت در خبرنامه سایت عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود